نفس مامان و بابا

22 هفته

1389/11/5 1:01
نویسنده : مامانی
535 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسرم

عزیزم حالت چطوره؟

مامانتو ببخش که سرما خورده وشما اذیت شدی

امروز واسم کم تکون خوردی

دلم یه عالمه غم داره

امروز روز تاسوعاست

مامانی  داریم میرم به بهبهان

به شهر بابات

 مادر بزرگت نذری داره

دوتا نذری هم بابات داره

یکیش مال شماست

به نیت سلامتیت

دیشب تو اسمون خبرائی بود

دیشب یه شهاب اسمونی دیدم

بابا حاجی هم یه شهاب دیده بود

فوری ارزو کردم

دعا کردم یه پسر سالم و صالح باشی

امروز روز مهمیه

امروز میخوام با قمر بنی هاشم یه قراری بذارم

امروز میخوام تو رو بیمه حضرت ابوالفضل کنم

میخوام تو رو بسپرم دست خودش و دیگه از همه دل نگرانی ها خودمو نجات بدم

میخوام قمر بنی هاشم و امام حسین رو قسم بدم به حضرت علی اصغر

میخوام قسمشون بدم به طفل شیر خوره امام حسین

میخوام حضرت علی اصغرو واسطه کنم تا حضرت ابوالفضل تو رو قبول کنه و ازت نگهداری کنه

عزیزم نفس مامانی تو........

الهی من بمیرم و یه لحظه ناراحتی و مریضی تو رو نبینم

روز تاسوعا قرار مهمی با ماه بنی هاشم دارم

ازش میخوام بیمه نامه تو رو امضا کنه

میدونم من مامان خوبی نبودم تا حالا برات

میدونم با استرس و فشار کاری که داشتم خوب ازت مواظبت نکردم

اما به این روز قسم بهت قول میدم واست جبران کنم

پسرم سالم باش و تندرست

نفس مامانی تو

یا کاشف الکرب عن وجه الحسین

اکشف کربی بحق اخیک الحسین

یا قمر بنی هاشم ازت خواهش میکنم حافظ و نگهدار پسرم باش

این شعر خیلی بدلم نشست در مورد این روز عزیز:

وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای
خوش به حال لب اصغر که تو سقا شده‏اى
آب از هیبت عباسى تو مى‏لرزد
بى عصا آمده‏اى حضرت موسى شده‏اى
به سجود آمده‏اى یا که عمودت زده‏اند
یا خجالت زده‏اى وه که چه زیبا شده‏اى
یا اخا گفتى و ناگه کمرم درد گرفت
کمر خم شده را غرق تماشا شده‏اى
منم و داغ تو و این کمر بشکسته
تویى و ضربه‏اى و فرق ز هم وا شده‏اى
سعى بسیار مکن تا که ز جا برخیزى
اندکی فکر خودت باش ببین تا شده‏اى
مانده‏ام با تن پاشیده‏ات آخر چه کنم؟
اى علمدار حرم مثل معما شده‏اى
مادرت آمده یا مادر من آمده است
با چنین حال به پاى چه کسى پا شده‏اى
تو و آن قد رشیدى که پر از طوبى بود
در شگفتم که در این قبر چرا جا شده‏اى

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)