22 هفته
سلام گل پسرم
عزیزم حالت چطوره؟
مامانتو ببخش که سرما خورده وشما اذیت شدی
امروز واسم کم تکون خوردی
دلم یه عالمه غم داره
امروز روز تاسوعاست
مامانی داریم میرم به بهبهان
به شهر بابات
مادر بزرگت نذری داره
دوتا نذری هم بابات داره
یکیش مال شماست
به نیت سلامتیت
دیشب تو اسمون خبرائی بود
دیشب یه شهاب اسمونی دیدم
بابا حاجی هم یه شهاب دیده بود
فوری ارزو کردم
دعا کردم یه پسر سالم و صالح باشی
امروز روز مهمیه
امروز میخوام با قمر بنی هاشم یه قراری بذارم
امروز میخوام تو رو بیمه حضرت ابوالفضل کنم
میخوام تو رو بسپرم دست خودش و دیگه از همه دل نگرانی ها خودمو نجات بدم
میخوام قمر بنی هاشم و امام حسین رو قسم بدم به حضرت علی اصغر
میخوام قسمشون بدم به طفل شیر خوره امام حسین
میخوام حضرت علی اصغرو واسطه کنم تا حضرت ابوالفضل تو رو قبول کنه و ازت نگهداری کنه
عزیزم نفس مامانی تو........
الهی من بمیرم و یه لحظه ناراحتی و مریضی تو رو نبینم
روز تاسوعا قرار مهمی با ماه بنی هاشم دارم
ازش میخوام بیمه نامه تو رو امضا کنه
میدونم من مامان خوبی نبودم تا حالا برات
میدونم با استرس و فشار کاری که داشتم خوب ازت مواظبت نکردم
اما به این روز قسم بهت قول میدم واست جبران کنم
پسرم سالم باش و تندرست
نفس مامانی تو
یا کاشف الکرب عن وجه الحسین
اکشف کربی بحق اخیک الحسین
یا قمر بنی هاشم ازت خواهش میکنم حافظ و نگهدار پسرم باش
این شعر خیلی بدلم نشست در مورد این روز عزیز:
وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای
خوش به حال لب اصغر که تو سقا شدهاى
آب از هیبت عباسى تو مىلرزد
بى عصا آمدهاى حضرت موسى شدهاى
به سجود آمدهاى یا که عمودت زدهاند
یا خجالت زدهاى وه که چه زیبا شدهاى
یا اخا گفتى و ناگه کمرم درد گرفت
کمر خم شده را غرق تماشا شدهاى
منم و داغ تو و این کمر بشکسته
تویى و ضربهاى و فرق ز هم وا شدهاى
سعى بسیار مکن تا که ز جا برخیزى
اندکی فکر خودت باش ببین تا شدهاى
ماندهام با تن پاشیدهات آخر چه کنم؟
اى علمدار حرم مثل معما شدهاى
مادرت آمده یا مادر من آمده است
با چنین حال به پاى چه کسى پا شدهاى
تو و آن قد رشیدى که پر از طوبى بود
در شگفتم که در این قبر چرا جا شدهاى